چهل سال پيش، هنگامى كه مؤسسين دفتر نشر، ضرورت تأسيس يك ناشر مذهبى را دريافتند، كسى نمىدانست كه تنها چند سال بعد، اين اراده منجر به تشكيل يكى از مهمترين و بنامترين ناشرانِ آثار دينى خواهد شد.
آن چه براى اين اقدام از هر چيز ديگر مهمتر به نظر مىرسيد، تدبيرى بود كه مىبايست با خلوص نيت، در برههاى خاص از تاريخ فرهنگى و سياسى كشور صورت مىگرفت. حاكميت فضايى غيردينى بر اركان سياسى و نهادهاى دولتى كه خود باعث رواج فرهنگ دينگريزى مىشد، اقتضا مىكرد اين تدبير به گونهاى صورت پذيرد كه حساسيتهاى منجر به توقف اين تصميم را خنثى سازد چرا كه تشكيل يك مؤسسه انتشاراتى مذهبى در پايتخت آن روز ايران، بخودى خود توجه نهادهايى همچون ساواك و شهربانى را كه موظف به محدودسازى اينگونه فعاليتها بودند برمىانگيخت.
حضور تنى چند از فرهيختگان كه استطاعتهاى خود را وقف توسعه معارف اهلبيت(ع) كرده بودند، بنيانهاى مالى اين تصميم را تأمين مىكرد امّا چهكسى مىتوانست با مقتضيات آن روز، اين مجموعه حساس را راهبرى كند؟ آيا يافتن مديرى كه مجهز به علوم دينى و دانشگاهى بوده و در همين حال، از قدرت مديريت اجرايى نيز برخوردار باشد، در شرايط آن ايام، بسادگى امكانپذير بود؟ افزون بر اينها، انگيزهاى برخواسته از اعتقادى پاك لازم بود تا خطرهاى پيشِ روى اين كار را بپذيرد؛ چه، در غير اين صورت، خطرات قابل پيشبينى آنقدر زياد بود كه فرد عارى از اين انگيزه را براحتى از ادامه كار منصرف مىساخت.
وجود تشكلهاى مذهبى كه از دير باز به تعليم و تربيت نيروهايى اصيل و دين محور پرداخته بودند امكان اين انتخاب را فراهم مىآورد. حوزههاى علميه قم، نجف، مشهد و نيز كانونهايى همچون حسينيه ارشاد و... هر يك به فراخور بضاعت خويش، نيروهايى از اين دست را تربيت كرده بودند كه با وجود آنها، باورهاى دينى در لايههاى عميق و اصيل جامعه به حيات خود ادامه مىداد و در اين ضمن، نيروهاى كارآمد را بهجامعه مذهبى تقديم مىنمود.
يكى از اين نيروهاى ارزشمند، مردى به نام محمدجواد باهنر بود كه با تجهيز خود به فقاهت حوزوى و فراست دانشگاهى، و هم به دليل خودساختگى، سكاندار سفينهاى شد كه خود نام آن را اينگونه انتخاب كرد: «دفتر نشر فرهنگ اسلامى» نيت پاك و اراده قوى اين دانشمند مبارز كه تنها هشت سال پس از بنيانگذارى دفتر نشر، مظلومانه به شهادت رسيد، باعث شد بزودى اين مؤسسه تبديل به ناشرى پرآوازه گردد بهطورى كه تنها يكى دو سال پس از تأسيس آن، تقريباً تمام مجامع مذهبى كشور، با نام آن آشنا شده بودند.
با پيروزى انقلاب اسلامى و محوريت يافتن امور دينى در اركان دولتى و تشكيل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، به نظر مىرسيد كه نياز به وجود اين مؤسسه برطرف شده است امّا راهبرى و تدبير دوباره شهيد باهنر و همراهانش، با تعيين راهكارى متناسب با مقتضيات روز، مأموريتى جديد را براى دفتر نشر رقم زد كه نهايتاً منجر به توسعه كمى و كيفى آن شد. بر همين اساس، اكنون دفتر نشر فرهنگ اسلامى با انتشار بيش از يكهزار و هفتصد عنوان كتاب كه بسيارى از آنها به چاپهاى چهلم و بالاتر دست يافتهاند، در زمره يكى از بزرگترين ناشران معارف و علوم اسلامى قرار گرفته است.